جنوب شرقی چشمت
امشب خیال زخمی من پر کشیده است
سمت جنوب شرقی چشمت پریده است
امشب در این اتاق پر از خاطرات تو
چفیه پلاک نقش تو را لب پریده است
یک بی نشان نشانی تو مینویسم آه
از روزگار رفته که حسرت کشیدهاست
ای کاش ردپای من از عشق گم شود
آه این خیال کهنه کمی نا رسیده است
میخواهم از تو باز نگویم نمیشود
این شعر هم که خواب تو را باز دیده است
در گرگ ومیش خاطره های گذشته باز
انگار صبح تازه ای از نو دمیده است
مریم اسمعیل نژادشیرازی